حدیث فرشته من

عزیز دلم هستم همین جا

1391/7/29 20:35
نویسنده : فهیمه
795 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم،نازم ،آره یک مدت وبت رو آپ نکردم اما دلیل دارم. دوست داشتم یک مدت بگذره بعد آپ کنم.

دوست دارمت و بدون هیچ مامانی با دختر نازش قهر نمیکنه حدیثکم،عروسکم

یک روز خوش و خرم با بابایی رفتین حمام..منم مثل همیشه رفتم دنبال کارایی عقب موندم..هیچ صدایی از شما و بابایی نمی اومد..منم  با خوشحالی از وقت حداکثر استفاده رو میکردم

تا اینکه بابا منو صدا زد که بیا...بیا

بقیه اش رو در ادامه مطلب میگم خنده

هیچ وقت اون صحنه ای رو که دیدم فراموشم نمیشه . هیچ وقت

فقط گفتم وای نه نه و رفتم تو اتاق..چرا این کارو کردی ...چرا به من نگفتی

میدونی چی شده بود. بابا کاری رو که چند وقت بود تو شک بودیم انجام بدیم یا نه انجام داده بود..

 

 

موهای حدیث من به دست تیغ سپرده شده بود. بابایی حدیث رو کچل کرده بود.

اما منم راضی شدم چون بعدا نمیگم اگه کوچیک بود کچلش کرده بودیم موهاش بهتر میشد یا اینکه بعدا چون بزرگ میشدی امکان تیغ زدن نداریم نمیگم کاش تا کوچیک بود و نمیفهمید کوتاه میکردیم.

کمی برام نا آشنا شده بودی. فکر میکردم عوضت کردن. اما تو همان حدیث ناناز من بودی و هستی

مامان غصه نخوری ببین موهام چی تند تند داره در میاد

 

اینجا هم مریض بود از خواب بیدار شده بود اما در یک اقدام انتحاری تو حال خوابید تو سر و صدا. چچل ننه

مشقاشم مونده بود داشت می نوشت

از وقتی هم کچل شده به جای اینکه تو ماشینش بشینه اونو هل میده از این ور خونه به اون طرف خونه

آره دوست داشتم موهات کمی بلند بشه بعد وبت رو آپ کنم عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

هدی مامان مبین
27 مهر 91 9:17
به به مبارکه...خوب کردی به قول تو دختره و دیگه موقعیتش کم پیش میاد...بیا و برامون بکو موهاش تغییر کرد بعد از زدن یا نه... راستی مثل این نی نی نازهای عروسکی شده....بوووووووس
سمانه مامان کیمیا
28 مهر 91 22:39
مبارکهههههه حدیث کشچلش هم نازهههههه
سپید مامان علی
29 مهر 91 15:12
عزیزززززززززززززززززززم...موهاشو کچل کردید چقدر خوردنی شده...خیلی بانمک شده...زود هم در میاد
مامی گل
6 آبان 91 16:04
حدیث مثل فرشته هاست کچلش هم نازه و خوردنیه